عاشقان را خوشدلی تقدیر نیست 
با چنین تقدیر بد تدبیر نیست
مست ومخمور وخراب از غم شدم 
ذره ذره آب گشتم کم شدم 
آخر آتش زد دل دیوانه را 
سوخت بی پروا پر پروانه را 
عاشقی را دیر فهمیدی چه سود 
عشق دیرین گسسته تار وپود 
گرچه آب رفته باز آید به رود
ماهی بیچاره اما مرده بود  


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها