با تاخیر یلدات مبارک

به جون خودت ادم بیمرامی نیستم

دوست داشتم دیروز برای تبریک یلدا برات پست بزارم ولی از صبح درگیر کارهای دانشگاه بودم، ظهر رسیدم خونه هنوز نخوابیده بودم رفتم مطب استادم، شب هم مهمونی

امروز صبح اومدم مرکز پویا برای کارهای اداری پایان نامه، چون میخوام پایان نامه رو روی بچه های مرکز اجرا کنم

راستی اینقد خدارو شکر کردم یکشنبه صداتو شنیدم، نزدیک بود یکشنیه شب بمیرم

موقع برگشت از رفسنجون چراغهای جاده رو کلا خاموش کرده بودن از جاده رفتم پایین

خدارو شکر استادم بود، وقتی از جاده رفتم پایین یاد تصادفم افتادم، خیلی شکه بودم

خدارو شکر که گذشت

ولی خداروشکر که صداتو شنیدم


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها